گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پنجم
[سوره آلعمران ( 3): آیات 7 تا 9] ....



ص : 86
اشاره
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ
ابْتِغاءَ الْفِتْنَۀِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ
7) رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَۀً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ( 8) رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا )
( یُخْلِفُ الْمِیعادَ ( 9
[سوره آلعمران ( 3): آیه 7] .... ص : 86
اشاره
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ
ابْتِغاءَ الْفِتْنَۀِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ
(7)
ترجمه و شرح .... ص : 86
صفحه 57 از 222
خداوند در این آیه شریفه آیات قرآنی را از لحاظ چگونگی مفاد و معانی آنها بر دو قسم محکم و متشابه قسمت کرده و چگونگی
برخورد افراد با ایمان و بیایمان را با این دو دسته آیات بیان میکند و چون غرض تعریف مفاد آیات بوده نه نزول تدریجی آنها لذا
، با جمله انزل که ناظر به نزول جمعی و دفعی کتاب است آیه مبارکه را آغاز نموده و میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5
ص: 87
اي رسول گرامی همان خداي یگانه حی و قیوم و قاهر و قادر و همانکه موجودات زمین و آسمان بر او پوشیده نیست و شما را در
درون رحمهاي مادرانتان صورتبندي میکند این کتاب آسمانی و قرآن را بر تو نازل کرد که برخی از آن کتاب آیات محکم و
استوار و معنی آنها صریح و روشن است و جاي هیچگونه انکار و توجیه در آنها وجود ندارد که اساس و ریشه این کتاب میباشد و
مفسر و توضیح دهنده بعضی از آیات پیچیده نیز هستند مانند آیه شریفه:
وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیا که مرجع و مبین آیه مبارکه: نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ میباشد.
و پاره دیگر از آن متشابه است که در آن شنیدنیها و چیزهاي غیبی است مفهوم آنها بر تصور بشري اشتباه میشود و دریافت ماهیت
و چگونگی آنها دشوار است و نیازمند سرمایه خاص علمی است مانند اخبار برزخ و قیامت که نظام دیگري در آنها فرمانرواست و
با افکار بشر تناسب ندارد ناچار حقایق بصورت محسوس تنزل داده شده تا آنکه با منظور تعلیم عمومی وفق داده شود مانند آیه
شریفه:
وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَ  فا صَ  فا.
زیرا ساحت مقدس حق تعالی از حرکت و انتقال از مکانی بمکان دیگر منزه است و او در همه جا حاضر و بهمه مکانها احاطه کامل
دارد.
حرف قرآن آمد آنکه ظاهر است زیر ظاهر باطنی هم قاهر است
تو ز قرآن اي پسر ظاهر مبین دیو آدم را نه بیند غیر طین
ظاهر قرآن چو شخص آدمی است که نقوشش ظاهر و جانش خفی است
مرد را صد سال عمّ و خال او یک سر موئی نه بیند حال او
پس آنانکه در قلوبشان گمراهی و ضلالت است ظاهر آیات متشابه را گرفته ص: 88
و از آن آیات پیروي میکنند و میکوشند که این آیات را دستاویز قرار داده و تفسیر بر خلاف حق و واقع بر آنها درست کرده و با
گزارشهاي خود عقائد مردم را متزلزل سازند تا فتنهانگیزي نموده و مردم را از صراط مستقیم و راه درست گمراه نمایند و طالبند که
آن را با تفسیر نادرستی تأویل نموده و بر حسب میل نفسانی خویش مطابق مرام خود جلوه دهند و حال آنکه تفسیر و تأویل آنها را
جز خدا و راسخان در علم نمیدانند.
و چون راسخان در علم اسرار این آیات را میدانند و در پرتو علم وسیعشان آیات متشابه را مانند آیات محکم درك میکنند لذا در
مقابل همه آیات الهی تسلیم گشته و میگویند:
ما بمتشابه ایمان داریم و همه آیات متشابهات و محکمات از طرف پروردگار ماست.
و در پایان اشاره میفرماید بر اینکه این حقایق را جز خردمندان و صاحبان مغز متذکر نمیشوند و نمیدانند که باید در آیات خدا
تفکر نموده و با استمداد از پیغمبر و اوصیاء او متشابه را به محکم برگردانده و بمقصود نائل آمد.
کردهاي تأویل حرف بکر را خویش را تأویل کن نی ذکر را
بر هوا تاویل قرآن میکنی پست و کژ شد از تو معنی سنی
ماند احوالت بدان طرفه مگس کو همی پنداشت خود هست کس
صفحه 58 از 222
وصف بازان را شنیده در زمان گفته من عنقاي وقتم بیگمان
آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همی افراشته فر
گفت من کشتی و دریا خواندهام مدتی در فکر آن میماندهام
اینک این کشتی و این دریا و من مرد کشتیبان و اهل رأي و فن
ص: 89
صاحب تاویل چون بال مگس وهم او بول خر و تصویر خس
و اما چرا قرآن با اینکه براي هدایت مردم آمده قسمتی از آیات آن پیچیده و متشابه است تا موجب فتنه انگیزي منحرفان گشته و
تفسیري بر خلاف واقع براي آنها درست نمایند.
شاید یکی از علل وجود آیات متشابه در قرآن بخاطر بکار انداختن اندیشهها و تقویت افکار اندیشمندان بوده تا در آیات قرآن و
مسائل دینی بیشتر دقت نموده و بتفکر در اطراف آن بپردازند.
و همچنین نیاز مردم بوجود پیامبران و اوصیاء آنان روشن گشته و بیاري راسخان در علم باستنباط معانی آیات کتاب مبین توفیق
یابند و علاوه بر این چنانکه قبلا هم گفته شد نارسائی افکار و بلند بودن افق معانی نیز یکی از علل تشابه پارهاي از آیات قرآن
است.
(7)
ص: 90
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 90
آنکه بفرستاد سوي تو کتاب و اندر او آیات محکم در خطاب
محکمات امّ الکتاب و اصل دان و آن مشابه را بمحکم وصل دان
محکم اعنی ره نیابد سوي او احتمال و اشتباه از هیچ سو
غیر یک معنی از آن مفهوم نیست و آن تشابه بر دو معنی مبتنی است
وجه باقی حق تعالی را یکی است و آن بجز بعد از فناء خلق نیست
و آنکه محجوبند زان وجه منیر هستشان بس زیغ در قلب و ضمیر
مینماید از تشابه پیروي همچو آن کاید بعرش او مستوي
از وجوه محتمل گیرند آن که بود با دین ایشان رایگان
بر حدوث فتنه و اضلال ناس از برهنه تا کنند ایشان لباس
بر مراد و اختیار و مدعا میکنند از پیش خود تأویلها
نیست بر تأویل غیر از کردگار مطلع دان کوست بر علم استوار
زان به آمنّا زنند آنقوم دم بگرویم آن را که هست از ذو الکرم
بندگی گیرند ز آیتها بنقل جز اولو الالباب یعنی اهل عقل
که ز نور علم دلشان منجلی است سینها از ذکر نامش صیقلی است
(7)
صفحه 59 از 222
ص: 91
شأن نزول .... ص : 91
این آیه بگفته ربیع در باره وفد نجران نازل گردیده است وقتی که آنان با پیامبر اسلام بمجادله و محاجه پرداخته و میگفتند مگر
مسیح کلمۀ اللّه و روح اللّه نیست پیغمبر فرمود چرا گفتند همین امر کافی است سپس آیه مبارکه:
فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ و آیه إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ نازل شد.
ولی بعضی از مفسرین در سبب نزول این آیه نوشتهاند که چند نفر از یهود باتفاق حیّ ابن اخطب و برادرش بخدمت رسول اکرم
صلّی اللّه علیه و آله شرفیاب شده و گفتند ما حروف مقطعه الم را طبق حساب ابجد محاسبه نموده و فهمیدیم که دوران بقاي امّت
تو بیش از هفتاد و یک سال نیست پیغمبر فرمود شما چرا تنها الم را محاسبه کردهاید مگر در قرآن المص و المرا و سایر حروف
مقطعه نیست و اگر بنظر شما این حروف اشاره بمدت بقاء امت من میباشد چرا همه را محاسبه نمیکنید سپس این آیه نازل شد.
ص: 92
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 92
زیغ- این کلمه در آیات قرآن بدو معنی بکار برده شده است.
1) بمعنی متمایل شدن چنانکه در این آیه شریفه میفرماید. )
که در اینجا لا تزغ بمعناي متمایل نگردان میباشد. «1» رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا
2) بمعنی گمراهی چنانکه در این آیه مبارکه فرموده است: )
در بعضی از آیات قرآن نسبت زیغ بچشم داده شده که همان انحراف و اشتباه چشم است که واقع را در «2» فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ
صورت دیگر به بیند چنانکه میفرماید:
یعنی چشم رسول اکرم منحرف نشد و اشتباه نکرد بلکه آنچه را که دید واقعیت بود. «3» ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی
تأویل- در باره کلمه تأویل و حقیقت آن سخنان زیادي گفته شده که
__________________________________________________
1) آیه 8 سوره آل عمران. )
2) آیه 5 سوره صف. )
3) آیه 17 سوره نجم. )
ار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 93
اجمال بعضی از آنها را ذیلا درج میکنیم:
1) بنظر صاحب جمع الجوامع تأویل عبارت از حمل ظاهر بر محتمل مرجوع است که اگر همراه با دلیل باشد صحیح است و اگر با )
دلیل مظنون محسوب گردد فاسد میباشد و اگر متکی بدلیل نباشد بازي و لعب است نه تأویل.
2) بعقیده بعضی از مفسرین و اهل لغت تأویل عبارت از واقع و خارج یک خبر است که گاهی بصورت علّت غائی و نتیجه و )
گاهی بصورت وقوع خارجی متجلی شده و به عمل و خبر برمیگردد مانند دیدن حضرت یوسف علیه السّلام که پس از سالها رنج
صفحه 60 از 222
و زحمت گفت:
.«1» یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیايَ مِنْ قَبْلُ
3) بعضی از اهل لغت و تفسیر چنین میگویند که: )
تاویل- حقیقتی است که وقوع آن بصورت خارجی متجلّی گردد.
4) صاحب قاموس مینویسد: )
اوّل الکلام تأویلا اي دبّره و قدّره و فسّره.
صاحب لسان العرب نیز همین معنی را ذکر نموده است و همچنین میگوید:
کلمه تأویل از ایالت بمعنی سیاست گرفته شده و مؤول کسی را گویند که در کلام سیاست بخرج داده و آن را در محل خود بکار
برده باشد.
5) بنظر صاحب التفسیر و المفسرون تاویل در اصطلاح سلف و قدماء عبارت از تفسیر کلام و بیان معنی است خواه آن معنی )
مخالف با ظاهر باشد یا موافق
__________________________________________________
1) آیه 100 سوره یوسف. )
ص: 94
با آن و این همان عقیده مجاهد است که گفته علماء و دانشمندان بتأویل قرآن واردند.
و این کلمه در آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده است:
1) بمعنی فرمانروائی و سیطره و انتهاي ملک رسیدن چنانکه میفرماید: )
فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَۀِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ.
یعنی: ما یعلم احد انتهاء ملک محمّد (ص) و امّته.
یعنی یهود میخواهند انتهاي ملک و حکومت زمان دین حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله را بدانند در صورتی که جز پروردگار
و راسخین در علم بآن آگاهی ندارند و ملک و حکومت دیگر به یهود نخواهد رسید.
2) بمعنی فرجام و عاقبت چنانکه خداوند متعال در این آیه میفرماید: )
یعنی روز که فرجام و عاقبت اعمال بآنان میرسد و آن را میبینند. «1» یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ
3) بمعنی تعبیر خواب چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید: )
یعنی من تعبیر الرؤیا. «2» وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ
__________________________________________________
1) آیه 53 سوره اعراف. )
2) آیه 6 سوره یوسف. )
ص: 95
4) بمعنی تنوع و کیفیت مانند: )
یعنی حضرت یوسف علیه السّلام گفت قبل از اینکه براي شما طعامی آورده شود من «1» لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ
از کیفیت و نوع طعام شما را آگاه میسازم.
5) بمعنی تحقق یافتن چنانکه در این آیه فرموده است: )
صفحه 61 از 222
یعنی تحقیق رویاي من قبل یعنی این تحقق خوابی بود که از پیش دیدم. «2» قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیايَ مِنْ قَبْلُ
__________________________________________________
1) آیه 37 سوره یوسف. )
2) آیه 100 سوره یوسف. )
ص: 96
[سوره آلعمران ( 3): آیه 8] .... ص : 96
اشاره
( رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَۀً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ( 8
ترجمه و شرح .... ص : 96
این آیه شریفه و آیه بعد از آن از زبان راسخون در علم نقل شده و نشانگر این حقیقت است که آنان همواره مراقب قلب و روح
خویش هستند تا براه کج متمایل نگردند و این ایمان و ثبات عقیده خود را پرتوي از فضل پروردگار میدانند و از خداوند متعال
درخواست میکنند که آنان را همیشه از این نعمت عظمی بهرهمند ساخته و دچار کجی و انحراف نگردند و رحمت و بخشایش
الهی دائما شامل حال آنها باشد و نگذارد که انحراف و تجرّي در قلبشان پدید گشته و به پیروي از متشابهات کشیده شوند زیرا آنها
بطور یقین میدانند که قوام همه موجودات بمشیّت خدا بوده و پیوسته از فیض هستی او برخوردارند لذا میگویند:
پروردگارا دلها و اندیشههاي ما را پس از آنکه ما را در عقاید و اعمال براه راست هدایت کردي دچار زیغ و انحراف از حق بباطل
.( مگردان و از جانب خود بر ما رحمت و بخشش و توفیق و استقامت در ایمان ارزانی دار زیرا که تو بخشندهاي ( 8
ص: 97
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 97
تو مپیچان قلب ما را اي خدا بعد از آنکه راه بنمودي بما
وز جناب خود بما کن موهبت چون تو وهابی نداري معذرت
قلب ما را ز آن توجه کش بتواست وا مگردان دار بر عهدش درست
در ثباتش ره بدان درگاه ده بر لقاي خویش او را راه ده
از رحیمی رحمت خود در عمل کن صفات ما بوصف خود بدل
ظلمت هستی ما را بیفتور منقلب کن در لقاي خود بنور
موهبت بود آنکه از کتم عدم ره نمودي هست کردي از کرم
ورنه ما را کی ز خود بود آگهی در عدم بودیم و دور از فرهی
صفحه 62 از 222
تو نمودي خلقمان از موهبت همچنان بر ما ببخش از مرحمت
(8)
ص: 98
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 98
کلمه هبۀ به معنی عطا و بخشش است، چنانکه راغب در مفرداتش میگوید:
الهبۀ ان تجعل ملکک لغیرك بغیر عوض.
در آیات قرآن به دو معنی آمده است:
1) بمعنی بخشش چنانکه پروردگار متعال در این آیه مبارکه از قول حضرت زکریا میفرماید: )
یعنی پروردگارا بمن فرزندانی پاك سرشت عطا فرما. «1» قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّۀً
2) بمعنی قرار دادن چنانکه در این آیه میفرماید: )
«2» وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ
__________________________________________________
1) آیه 38 سوره آل عمران. )
2) آیه 74 سوره فرقان. )
ص: 99
که از خدا درخواست میکنند براي آنان از همسران و نزدیکان فرزندان صالحی عطا فرموده و آنان را مایه روشنی چشم آنها قرار
دهد.
و از این ماده است:
موهبۀ- (مصدر میمی) بمعنی بخشایش و جمعش مواهب است و وهاب صیغه مبالغه و از اسماء حسناي الهی است و بمعنی بسیار
بخشنده میباشد مانند:
و سه بار در قرآن کریم ذکر شده است. «1» إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
__________________________________________________
1) آیه 8 سوره آل عمران. )
ص: 100
[سوره آلعمران ( 3): آیه 9] .... ص : 100
اشاره
( رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ ( 9
صفحه 63 از 222
ترجمه و شرح .... ص : 100
در این آیه راسخون در علم افکار خود را با اعتقاد بروز رستاخیز تعدیل نموده و روزي را بیاد میآورند که خدا همه را در یکجا
جمع میکند و میدانند که چنین روزي حتما خواهد آمد زیرا خدا وعده خود را نمیشکند و آنچه را که باهل ایمان مژده داده انجاز
خواهد فرمود لذا در مناجاتی که آن مناجات عمق ایمان و بعد دید راسخین را تا مسیر نهائی مینمایاند میگویند:
پروردگارا توئی که مردم را پس از مرگ براي روز رستاخیز که تردیدي در آن نیست بخاطر جزاء عقائد و اعمالشان فراهم
میآوري زیرا محققا خدا از وعده خود تخلّف نمیکند.
یعنی روز رستاخیز را بپا کرده و مردم را در آن محشور میسازد و خلف وعده با مقام الوهیت و ربوبیت سازگار نیست لذا ما هم
برحمت تو و هم بوعده رستاخیز ایمان داریم و از تو میخواهیم ما را که رهبري کردي ثابت بدار تا در آن روز شرمنده و رسوا
نگردیم.
(9)
ص: 101
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 101
جامع ناسی تو اي علّام غیب در چنان روزي که در وي نیست ریب
وحدت جمعی است کانجا خلق را جمع آري چون نهند این دلق را
اندر آن روزند واقع درد و صاف نیست اندر وعده حق اختلاف
(9)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 101
جامع- کلمه جمع بمعنی نزدیک نمودن و پیوستن بعضی از چیزي ببعض دیگر آن میباشد چنانکه در این آیه شریفه میفرماید:
که در بیان آثار دگرگونی منظومه شمسی در آستانه قیامت است یعنی خورشید و ماه بگونه نخستینشان «1» وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
برمیگردند و جمع میشوند چنانکه در آغاز خلقتشان اینچنین بودند چنانکه میفرماید:
__________________________________________________
1) آیه 9 سوره قیامت. [.....] )
ص: 102
و بعقیده راغب جمعه را هم از آن جهت جمعه گفتهاند که مردم در آن روز براي نماز جمعه بگرد هم «1» کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما
میآیند و معلوم میشود که پیش از اسلام این نام وجود نداشته است.
و بنظر برخی از اهل لغت این روز را در زمان جاهلیت یوم العزوبۀ میگفتند و اصطلاح یوم الجمعه اسلامی است و اول بار آن را در
مدینه انصاریان بکار بردهاند.
اما بنظر مرحوم طبرسی جمعه را از این جهت جمعه گویند که خداوند متعال در آن روز خلقت اشیاء فارغ شد و مخلوقات گرد هم
صفحه 64 از 222
آمدند و از این ماده است:
کلمه جمیع یعنی همگی چنانکه خداوند میفرماید:
و مجمع بمعنی محل جمع شدن مانند: «2» جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ
و جامع یعنی فراهم آورنده چنانکه میفرماید: «3» حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ
__________________________________________________
1) آیه 30 سوره انبیاء. )
2) آیه 32 سوره یس. )
3) آیه 60 سوره کهف. )
ص: 103
و اجتماع بمعنی جمع شدن افراد چنانکه در این آیه میفرماید. «1» إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً
اجماع یعنی هم رأي و هم فکر شدن که بیشتر واژه باب افعال این ماده مربوط بامر فکري و «2» قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ
نفسانی میشود چنانکه میفرماید:
«3» فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ
__________________________________________________
1) آیه 140 سوره نساء. )
2) آیه 88 سوره اسراء. )
3) آیه 71 سوره یونس. )
ص: 104
توضیحات .... ص : 104
1) مبحث محکم و متشابه قرآن کریم از مباحثی است که دانشمندان و مفسّران در باره آن سخنانی گفته و رسالهها و مقالهها )
نوشتهاند و ما بخاطر احتراز از تطویل کلام خلاصه و چکیده اقوال آنان را بیاري حق تعالی ذیلا بیان میکنیم.
در موضوع محکم و متشابه سه قول نقل شده است:
نخست آنکه همه آیات قرآن محکم است چنانکه خداوند متعال در آیه مبارکه:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ و آیه شریفه الر کتاب احکمت آیاته فرموده که تمام آیات قرآن محکم و از حیث لفظ و معنی از هر
قول و کلامی افضل و فصیحتر است.
دوم آنکه همه آیات قرآن متشابه است چنانکه در آیه شریفه.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَ دِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَ عِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَ وْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 5، ص: 105
بیان فرموده که قرآن کتابی است با آیات متشابه که از «1» ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَي اللَّهِ یَهْدِي بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
خواندن آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد.
سوم آنکه بعضی از آیات قرآن کریم محکم و برخی دیگر متشابهند چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید:
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ.
صفحه 65 از 222
که این آیه صراحت دارد بر اینکه قرآن محکم و متشابه دارد.
از بررسی عقائد مذکور چنین نتیجه گرفته میشود که چون همه آیات قرآن متقن و استوارند از این رو همه آیات محکمند و بدان
نظر که از چهره هدایت و حقایق بیکدیگر همانند و شبیهند آیاتش متشابهند و از میان این آیات آنها که در دلالت بر مدلول خویش
قصوري ندارند محکم و آیاتی که در نخستین نظر مصداق و مدلول واقعی آنها مشخص نیست متشابهند.
2) آراء مفسرین در معنی محکم و متشابه بقرار زیر میباشد: )
1 ) م ک ح م ا ر ی ن ع م ن ش و ر ت س ا و ه ب ا ش ت م ا ر ه ن . )__________________________________________________
1) آیه 23 سوره زمر. )
ص: 106
2) محکم جز تأویلی واحد نمیگیرد ولی متشابه وجوه مختلف را در بر دارد. )
3) محکم بنفسه مستقل است و متشابه غیر مستقل. )
4) محکم آن است که شرایع را در آن اختلافی نیست و متشابه که مجمل هم نامیده میشود آن است که دلالت بر آن و غیر آن )
یکسان است فخر رازي هم این نظریه را پذیرفته است.
5) محکمات قرآن عبارت از ناسخ- حلال- حرام- حدود- فرائض- و آنچه که باید بآن ایمان آورد و عمل کرد و متشابهات )
متضمن منسوخ- مقدم- مؤخر- مثل- قسم است و آنچه که باید بآن ایمان آورد ولی عمل نکرد این نظریه را ابن حاتم نیز گفته
است.
6) محکمات قرآن عبارت از حلال و حرام و حدود و احکام و فرائض است که بآن باید ایمان آورد و عمل کرد. )
متشابهات قرآن عبارت از امثال و مواعظ و مقدم و مؤخر است که در اینجا چیزي نیست که بکار بستنش لازم باشد این قول را
تفسیر ابو الفتوح از عبد اللّه عباس نقل کرده است.
7) محکمات آیاتی است که شامل حرام و حلال است و غیر از اینها متشابه است این هم نظریه مجاهد است. )
8) محکم ناسخ است متشابه منسوخ این نظریه را از ابن عباس نقل کردهاند. )
9) محکم را یک معنی است ولی متشابه داراي مفاهیم مختلفی است که جز با دقت فهمیده نمیشود مانند: أنوار العرفان فی تفسیر )
القرآن، ج 5، ص: 107
ید اللّه فوق ایدیهم که معانی ظاهر و مؤولی دارد جبائی هم این عقیده را دارد.
10 ) محکم بآن میگویند که بیک وجه محتمل باشد ولی متشابه آن است که بوجوه مختلفی در آن احتمال میرود این قول را از )
محمّد بن جعفر زبیر نقل کردهاند.
11 ) محکم آن است که راه یافتن بدانش آن با دلائل روشن و خفی امکان داشته باشد ولی رسیدن بمفهوم متشابه میسر نیست این )
قول را تفسیر المنار نوشته است.
12 ) محکمات آیاتی است که عبارتش استوار است و متشابهات محتملاتی است که مقصود آن جز به فصح و نظر روشن نمیشود )
این هم نظریه بیضاوي است.
13 ) محکمات واضحات الدلالۀ است ولی معنی متشابهات مفهوم نیست جلال الدین سیوطی این قول را نقل کرده است. )
14 ) مفهوم محکم بدون قرینه ظاهر و معلوم است ولی مفهوم متشابه بظاهر معلوم نیست مگر قرینه و دلیلی بر آن بوده باشد این هم )
بیان شیخ طوسی در تفسیر تبیان است.
صفحه 66 از 222
15 ) علامه طباطبائی پس از بیان اقوال مفسرین مینویسد: )
آنچه را که خود ظاهر آیه در باره معناي متشابه میگوید این است:
متشابه آیهاي است در عین آنکه بمدلول لفظی خود دلالت میکند از نظر مقصد و معنی مورد شبهه و تردید است.
16 ) علامه شهرستانی میگوید: )
متشابهات گنجینه قرآن است و اگر انفع از محکمات نباشد کمتر از آن ص: 108
نیست.
17 ) مرحوم طبرسی در مجمع البیانش مینویسد: )
محکم آن چیزي است که از ظاهر آن بدون قرینهاي که بآن متصل باشد و بدون چیزیکه دلالت بر مراد کند مقصود از آن بجهت
روشنی معنی معلوم است و احتیاج بدلیل دیگري نیست مانند آیه مبارکه:
إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً.
و متشابه چیزي است که از ظاهر آن مقصود معلوم نشود مگر اینکه با دلیل مقترن باشد که بر مراد دلالت داشته باشد زیرا ظاهرش
مشتبه است چنانکه میفرماید:
و اضله علی علم که این اضلال غیر از اضلال در آیه وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ است این نظریه مشابه مرحوم شیخ طوسی است.
18 ) جابر بن عبد اللّه معتقد است: )
محکم آن است که تعیین تأویلش معلوم باشد و متشابه آن است که تعیین تأویلش معلوم نباشد مانند قیام ساعت.
19 ) ابن زید عقیدهمند است که: )
محکم آن است که الفاطش مکرر نگردد ولی متشابه آن است که الفاظ آن مکرّر گردد مانند حکایت حضرت موسی علیه السّلام و
غیر آن.
مخفی نماند بعضی از عقائد مذکوره از حیث نتیجه یکی بوده ولی بخاطر حفظ آراء اقوال مفسرین همه آنها بیان گردید.
3) چرا برخی از آیات قرآن متشابهند و چرا در کتاب روشنی که ضامن هدایت انسانها است آیات متشابهات که بظاهر مفهومی )
واضح و روشن ندارد آمده ص: 109
است تا به کجروان و گمراهان فرصت داده شود که آیات الهی را بنفع عقائد خود تفسیر و توجیه نمایند.
محمّد عبده علّت وجود متشابهات را در سه وجه بیان کرده است:
1) در متشابهات ابتلاء و امتحان است تا میزان ایمان ما را بسنجد زیرا ایمان به محکمات که با خردها سازگار است امر عادي )
میباشد.
2) وجود متشابهات موجب کوششها و پژوهشهاي علمی و عقلی است تا مفاهیم عالیه آنها معلوم گردد و این خود ورزش فکري )
است که مردم را بدرست اندیشی و امعان نظر وامیدارد.
3) چون قرآن بهمه مردم از دانا و نادان و از متفکر و عامی نازل گردیده وجود متشابهات بخاطر این است که هر کس باندازه فهم )
و نبوغ و دانش خود از آن بهرهگیري کند.
کشف الاسرار مینویسد:
وجود متشابهات در قرآن بجهت احراز امتیاز علماء و امعان نظر آنان است که موجب اجر عظیم و نیل بدرجات عالیه و پاداش
اخروي است و بلکه اظهار عجز خردهاي انسانی در مقابل عظمت و عمق کلام الهی است.
علامه سید هبۀ الدین شهرستانی حکمت وجود متشابهات در قرآن را با ده دلیل بیان داشته که خلاصه آن ذیلا نوشته میشود.
صفحه 67 از 222
1) قرآن چون در همه اقطار جهان و ادوار روزگار کتاب راهنماي همیشگی انسانها است اگر آیاتش محدود به محکمات بود )
هرگز نمیتوانست با تطورات فکري آنان همگامی کند و مورد بهرهبرداري همه دورانها قرار بگیرد مگر بواسطه متشابهات مجازات
استعارات تشبیهات تعینات و کنایاتی که در آن ص: 110
وجود دارد.
2) مردم در هر روزگار و قارهاي داراي ذوق و اندیشههاي مختلف میباشند و این اختلاف طبیعی با وجود محکمات سازگار نیست )
متشابهات آنها را ملحوظ و محفوظ میدارد.
3) چون دانشها و راز طبیعت بتدریج آشکار میگردد و قرآن بایستی همیشه و همه جا بر فراز دانشها قرار بگیرد و این برتري جز )
بوسیله متشابهات تحقق پذیر نمیباشد تا با هر کشف و اختراعی اسراري از عظمت و جلالت قرآن پدیدار گردد لذا متشابهات قرآن
ضامن بقاء و تر و تازگی آن میباشد.
4) نظر بر اینکه موقع فرود آمدن قرآن سطح دانشها و افکار مردم پائین بود چنانچه قرآن صراحتا به بیان اسرار هستی میپرداخت با )
اعتراض شدید نابخردان و کوته فکران مواجه میشد لذا حقایق هستی را در لفاف متشابهات بیان فرموده تا آیندگان از کشف
حقیقت آن بهرهمند گردند مانند حرکت زمین که بصورت:
.«1» الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً
بیان گردیده است:
5) چون قرآن معجزه دائمی اسلام است و باید براي همه مردمان روزگاران معجزات نوینی را حائز بوده باشد بنابراین خداوند )
متعال این معجزات و شگفتیها را در قالب متشابهات بیان کرده است:
6 ) ن آ ر ق ن ا ح ی ص ف ب ر ع ا ر ي ا رب ن د ر و آ ی ت ا ی آ د ن ن ا م ب ت ا ی آ ش ی و خ ت و ع د )__________________________________________________
1) آیه 53 سوره طه. )
ص: 111
نموده است و این تحدي و معارضه در مجازات و استعارات و صنایع بدیعه بطرزي روشن ظاهر و نمودار است که آنها هم از
متشابهات قرآن بشمار میآید.
7) قرآن معلم انسانها و مقوّي اندیشهها و روشهاي گوناگون علمی- فرهنگی- تربیتی- و ... است که هر کس بمیزان فهم و )
تخ ّ صص خود از آن بهرهمند میگردد لذا این حقیقت در چهرههاي علمی و فکري آیات متشابهات متجلّی گشته و قرآن را بصورت
یک معجزه علمی و عقلی جاوید درآورده است تا براي همیشه در روزگار باقی بماند.
8) آیات قرآنی نیازمند بتفسیر و تأویل ائمه دین و اهل بیت عصمت و طهارت است که هر کدام بر حسب موقعیت زمانی خود )
بخشی از آن را بمناسبتی براي مردم توضیح و تفسیر نمایند و همچنین علماء اسلامی در اعصار مختلف از حقایق آن بهرهمند گردند
خداوند متعال این بهرهمندیهاي جاودانی را بصورت آیات متشابهات درآورده است.
9) تودههاي انسانی در هر نژاد و زبانی که باشند باید باسلام گرایش پیدا کرده و قرآن یاد بگیرند و این تعلیم بر حسب اختلاف )
مترجمان و مفسران انجام میگیرد و چون آیات قرآن متشابه و متضمن مفاهیم و معانی مختلف باشد هر یک بمیزان اندیشه و خرد و
زبان زمان خویش از آن بهرهگیري نموده و در پرتو تفکري بلیغ بحقایق قرآن آشنا گشته و باصالت آن معترف میگردد.
10 ) عدهاي قرآن را از چهره الفاظ و فصاحتش معجزه میدانند و گروهی تحت تأثیر جذبات روح آن قرار میگیرند و بعضی هم )
که از دریافت این امتیازات بیبهره میباشد از طریق درك دانشها و اسرار و معارف قرآن که در متشابهات متجلی است بحقیقت
صفحه 68 از 222
قرآن پی برده و بآن میگرایند. ص: 112
مخفی نماند اغلب دلائل مذکوره از حیث نتیجه یکی بوده و لکن بخاطر حفظ آراء و اقوال مفسّرین همه آنها بطور خلاصه بیان
گردید اما علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان چنین میگوید:
قرآن حقیقتی است عالی و خارجی در ماوراء جهان ماده و حیات انسانها و خداوند متعال آن را بخاطر هدایت و ارشاد مردم در
قالب الفاظ بزمین فرستاده و چون نسبت بعموم مردم هادي است و از طرفی افکار و افهام انسانها مختلف و متمایز بود لذا بآن جنبه
مثالی داده و آن حقایق عالی را بصورت محسوسات و ادراکات حسی مردمان درآورده و بصورت متشابهات نازل فرموده تا بسر حد
فکر و ادراك اشخاص پائین آمده و تزل نماید و شایان درك و فهم افراد قرار بگیرد.
بعبارت دیگر الفاظ و معانی آیات قرآنی مثالی از حقایق و پرتوي از اسرار است که بمنظور تعلیم و تربیت بشر بصورت معقول تنزل
داده شده تا بتوانند آنها را بفهمند و درك نمایند.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دار الملک ایمان را مجرد بینی از غوغا
عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز حرفی که از خورشید جز گرمی نه بیند چشم نابینا
4) در اینکه فرق میان تأویل و تفسیر چیست بین علماء و دانشمندان آراء مختلفی هست که به بعضی از آنها بطور خلاصه اشاره )
میشود:
1) عدهاي از مفسرین معتقدند که تأویل بیان یکی از محتملات لفظ است ولی تفسیر عبارت از بیان مراد متکلم میباشد. )
2) ابو عبیده میگوید تأویل و تفسیر داراي یک معنی است و بنا بنوشته ص: 113 )
صاحب اتقان این نظر در نزد متقدمین از مفسرین شایع بوده است.
3) بنظر راغب اصفهانی تفسیر اعم از تأویل است و تفسیر بیشتر در الفاظ بکار برده میشود و تاویل در معانی مانند تاویل رؤیا و )
همچنین تفسیر بیشتر در مفردات الفاظ واقع میشود ولی تأویل بیشتر در جملات بکار آید.
4) برخی گفتهاند تفسیر چیزي است که متعلق و مربوط بروایت باشد ولی تأویل چیزي است که متعلق و مربوط به درایت میباشد. )
5) باعتقاد بعضی از اهل لغت تفسیر بیان معانی است که از وضع عبارت استفاده میشود ولی تأویل عبارت از بیان معانی است که )
بطریق اشاره از آن استفاده شود چنانکه مفسر معروف علامه آلوسی بغدادي نیز بآن معتقد است.
6) بعضی از مفسرین نوشتهاند بیان آیات متشابه را تأویل گویند و کشف معنی آیات محکم را تفسیر و اعتقاد ابو الفتوح رازي هم )
همین است.
7) محمّد عبده معتقد است که از عبارات و الفاظ تأویل که در سورههاي نساء- اعراف- یونس- یوسف- اسراء- کهف ذکر )
گردیده چنین بر میآید که تأویل در قرآن بمعنی امري است که در آتیهاي محتوم تحقق میپذیرد و یا عملی است غامض که
بقصد واقعهاي آتی اراده میشود.
8) علماء علم اصول فقه میگویند تأویل عبارت از گردانیدن لفظ از احتمال راجح باحتمال مرجوح و ضعیف است بدلیل. )
9) علامه طباطبائی در تفسیر المیزان پس از نقل اقوال دیگران مینویسد: )
تأویل عبارت از حقیقت و واقعیتی است که تکیه گاه و مستند همه آیات قرآنی است که از حدود افهام عمومی بالاتر و غیر مفاهیم
و الفاظ است و آیات قرآن نسبت بآن حقیقت متعالیه جنبه مثال دارد و آن حقیقت بزرگ معنوي أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 5، ص: 114
بالاتر از آن است که در قالب الفاظ بیان گردد چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید:
از این آیه شریفه استفاده میشود که قرآن پیش از «1» إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ 2 وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ
صفحه 69 از 222
آنکه با چهره موجود از آسمان نازل گردد در نزد خداوند متعال بصورت امري بلند پایه و استوار و محکم بوده و پروردگار عالم
بخاطر بذل عنایت و مرحمت آن حقیقت و امر عالی را بصورت کتابی درآورده و در قالب الفاظ و زبان عربی براي هدایت و
راهنمائی مردم فرو فرستاده است تا حقایق آن را درك و تعقل کنند زیرا تا بهنگامی که در ام الکتاب محفوظ بود کسی را بدرك
آن راهی نبود و آیه شریفه:
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ نیز بهمین حقیقت اشاره دارد.
پس تأویل آیه عبارت از امر خارجی و عینی است که نسبتش بمدلول آیه نسبت ممثل بمثل میباشد و همان حقیقت مسلّم موجب
تشریح احکام و بیان معارف الهی گردیده است.
5) در باره اینکه چه کسی بتأویل قرآن آشنائی دارد سخنان بسیار از علماء شیعه و اهل تسنن نقل گردیده که ببعضی از آنها )
بصورت اختصار اشاره میشود.
1) عدهاي از مفسرین علم بتأویل را در انحصار خدا میدانند و گروهی میگویند راسخان در علم نیز از این دانش بیبهره نیستند و )
دلیل هر دو گروه
__________________________________________________
1) آیه 14 سوره زخرف. )
ص: 115
آیه مبارکه:
وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا میباشد.
2) اکثر اهل سنت معتقدند که علم متشابهات مانند وقوع روز رستاخیز و معانی حروف مقطعه در انحصار خدا است و کسی جز )
خدا بآن آگاهی ندارد و اینها کسانی هستند که در آیه مذکور کلمه الرّاسخون را معطوف به لفظ جلاله اللّه نمیدانند و میگویند و
او الراسخون فی العلم استیناف است نه ربط.
سیوطی و مالک و جبائی و میبدي نیز این عقیده را پذیرفتهاند و میگویند:
متشابهات آن است که جز خدا کسی بآن آگاهی ندارد ولی عدهاي از مفسرین مانند مجاهد و ربیع و محمّد بن جعفر بن زبیر و عبد
اللّه عباس عقیده دارند که کلمه الراسخون معطوف بلفظ جلاله اللّه است و آنها هم بعلم تأویل آگاهند زیرا در غیر اینصورت
روشنی و صراحت قرآن از بین میرود.
3) محمّد عبده در تفسیرش مینویسد: )
این کار عبثی است که خدا قرآن را نازل کند و علم آن را مخصوص بخود سازد و حتی پیامبر نیز از آن آگاهی نداشته باشد و
سپس میگوید خداوند متعال مردم را در آیه مبارکه:
.«1» أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ
بتدبر در قرآن امر فرموده و در آیه شریفه:
__________________________________________________
1) آیه 82 سوره نساء. )
ص: 116
آن را کتاب روشن معرفی نموده است و این خود دلیل است بر اینکه غیر از خدا «1» کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
راسخان در علم نیز میتوانند بآیات قرآن که بزبان فصیح عربی نازل گردیده پی ببرند.
صفحه 70 از 222
4) علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چنین میگوید: )
این نزاع در صورتی است که ما تأویل را بمعنی تفسیر و معنی بگیریم و حال آنکه تأویل عبارت از یک حقیقت اصیل و عالی
خارجی است که قرآن مدون و ملفوظ موجود به آن تکیه دارد و معارف و شرایع و سایر موضوعات مذکور در قرآن بآن مستند
است و نسبتش بآیات قرآن نسبت روح به جسد و یا حقیقت متمثله بمثال خود میباشد.
ابو الفتوح رازي در باره صفات و مشخصات راسخون در علم چنین مینویسد:
مشخصات و شرائط راسخون در علم چهار چیز است.
1) تقوي ( 2) تواضع ( 3) زهد ( 4) جهاد و این چهار شرط از سیرت معصومان است و خود قرآن نیز میفرماید: )
مقصود از مسّ کردن مطهرین در این آیه مبارکه فهم و علم قرآن «2» إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ 78 لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
است
__________________________________________________
1) آیه 3 سوره فصلت. )
2) آیه 79 سوره واقعه. )
ص: 117
یعنی فقط بندگان پاك و شریف خداوند قرآن را ادراك میکنند و در آیه دیگر نیز مطهرین را خاندان نبوت و اهل بیت عصمت و
طهارت معرفی فرمودهاند چنانکه میفرماید:
و طهارت نفس در مقام اعتقاد و اراده جز رسوخ در علم چیزي «1» إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً
دیگري نیست.
6) برخی از مفسرین میگویند: )
کلمه راسخون در علم داراي یک مفهوم وسیعی است که همه متفکران و دانشمندان را در بر میگیرد و تفسیر راسخون در علم در
روایات متعدده پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السّلام منافاتی با وسعت مفهوم این تعبیر ندارد لذا از ابن عباس
نقل گردیده که میگفت من هم از راسخان در علم هستم با این تفاوت که هر کس باندازه وسعت دانشش از اسرار و تأویل آیات
قرآن مطلع میباشد و بدیهی است در میان مصادیق راسخین در علم افراد ممتازي هستند که علمشان از علم بیپایان خداوند سر
چشمه میگیرد و بهمه اسرار و تأویل آشنائی کامل دارند در صورتی که براي دیگران قسمتی از این اسرار نصیب گردیده است زیرا
آیات قرآن براي تربیت و هدایت مردم نازل گردیده چگونه ممکن است از معنی و تاویل آن حتی پیامبري که قرآن بر او نازل
گشته بیخبر باشد و بعلاوه تا کنون دیده نشده که
__________________________________________________
1) آیه 4 سوره سجده. )
ص: 118
مفسري در باره تفسیر آیهاي خودداري کرده و بگوید این آیه از آیاتی است که جز خدا معنی آن را کسی نمیداند بلکه همیشه
براي کشف اسرار و معانی آیات قرآن تلاش و کوشش نمودهاند ضمنا روایات فراوانی نیز از پیشوایان دینی نقل گردیده که همه
آنها این موضوع را تأیید میکند و صراحتا میگوید که راسخون در علم تأویل آیات قرآن را میدانند اما فرمایش مولا علی علیه
السّلام در بعضی از جملات خطبه اشباح که میفرماید:
راسخون در علم تأویل آیات را نمیدانند چون با بعضی از روایات که از خود آن حضرت نقل گردیده منافات دارد باید چنان
صفحه 71 از 222
توجیه گردد که با آن روایات و مدارك موجود منافات نداشته باشد.
7) در باره اینکه اهل زیغ چه کسانی هستند آراء مختلفی است که ما بخواست خدا به برخی از آنها بطور خلاصه اشاره میکنم. )
1) سیوطی چنین میگوید: )
اهل زیغ کسانی هستند که به تأویل و کنه متشابهات پی نمیبرند لذا در معنی آنها شک نموده و فتنه بر میانگیزند و چون
کجروانند متشابهات را بدون رجوع بمحکمات پیروي میکنند.
2) بنظر شیخ طوسی رحمۀ اللّه علیه زایغ کسی است که بشک و یا بجهل از حق برگردد و براي فتنه جوئی بآیات قرآن بباطل )
احتجاج نماید و همواره همچون کافران و منافقان و جهودان در پی متشابهات باشد و با دستاویز قرار دادن آنها فتنه انگیزي نموده و
مردم را از راه حق گمراه سازد مانند فرقه مجسمه که از آیه: الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوي قائل به تجسم خدا گردیده و یا مؤسسین
فرقههاي باطنیه و بابیّه و بهائیه با استناد بآیه: ص: 119
خود را بنام آن مبعوثین منتظر خوانده و آیاتی را بنفع خود به غلط تفسیر نمودهاند و حال آنکه منظور از «1» هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ
این انتظار تحقق همان حقیقت خارجی است که آیات متشابهه بآن برمیگردد مانند روز قیامت و بروز حوادث آن چنانکه در این
آیه مبارکه میفرماید:
و همچنین در این آیه که میفرماید: «2» فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَۀَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَۀً
در صورتی که راسخان در علم از معنی مراد و مقصود حق تعالی آگاهند و «3» ما یَنْظُرُونَ إِلَّا صَیْحَۀً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ
آن را براي مردم تشریع میکنند لذا در مقابل همه آیات قرآن تسلیمند و میگویند همه آنها از طرف پروردگار ما است.
و آیه مبارکه:
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا نشانگر این معنی است که انسان همیشه دستخوش دگرگونی است و امکان دارد ایمان وي بکفر و ارتداد گرایش
پیدا کند و چون اندیشمندان و راسخین در علم همیشه مراقب روح و قلب خویش هستند و میدانند که غرور علمی بسیاري از
دانشمندان را از پاي درآورده و آنان را در بیراهه
__________________________________________________
1) آیه 51 سوره اعراف. [.....] )
2) آیه 20 سوره محمد (ص). )
3) آیه 49 سوره یس. )
ص: 120
سرگردان نموده است لذا از خداوند متعال درخواست میکنند که آنها را در هدایت ثابت نگهداشته و با الطاف و توفیقات خویش
نفوس آنان را آزاد نگذاشته و از انحراف و اعوجاج نگهداري فرماید.
زیرا ممکن همچنانکه در بقاء وجود محتاج است که آن بآن باو افاضه شود در بقاء جمیع صفات و کمالات و ایمان و عقائد نیز
محتاج است که آن بآن باو افاضه گردد و باید همیشه بزبان قال و بزبان حال بگوید:
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ و همچنین بگوید:
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا.
سیه روئی ز ممکن در دو عالم نشد هرگز جدا و اللّه اعلم
و باید دانست که بیبهره شدن از الطاف الهی به سبب اعمال زشتی است که انسان آن را انجام داده و در انابه و توبه نیز قصور و
کوتاهی نموده است چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید:
صفحه 72 از 222
ولی بعضی از مفسرین در توضیح این آیه نوشتهاند. «1» فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ
که منظور از این آیه است که:
بنده از خدا درخواست کند که تکلیفهاي سخت و سنگین را بر او تحمیل نکند تا دلهاي آنان پس از هدایت منحرف گردد چنانکه
میفرماید:
__________________________________________________
1) آیه 4 سوره صف. )
ص: 121
اما ابو اعلی جبائی گفته است که معنی آیه این است که: «1» فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا
خدایا دلهاي ما را از پاداش و رحمت خویش تنگ مگردان و بما شرح صدر عنایت فرما.
و برخی از مفسرین نیز گفتهاند مراد این است که پروردگار عالم دلهاي آنان را از یقین و اطمینان منحرف نگرداند و آنها را با لطف
خویش ثبات و پایداري در ایمان عنایت فرماید زیرا چنانکه اصل ایمان بدون لطف خداوند حاصل نمیشود ثابت بودن در آن نیز
بدون لطف او میسر نخواهد شد.
__________________________________________________
1) آیه 246 سوره بقره. )
ص: 122
روایات .... ص : 122
1) عیاشی بسند خود از فضیل بن یسار و او از امام محمّد باقر علیه السّلام و بسند دیگر از ابی بصیر و او از امام جعفر صادق علیه )
السّلام روایت کردهاند که فرمودند بخدا قسم راسخون در علم ما ائمه هستیم و ما میدانیم تأویلات متشابهات را.
2) در کتاب کافی از امام محمّد باقر علیه السّلام در ذیل آیه: )
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ.
نقل کرده که آن حضرت فرمودند: مردمانی هستند در باره قرآن اظهار عقیده مینمایند بدون آنکه علم و دانش قرآن را دریافته
باشند در صورتی که تأویل قرآن را جز راسخون در علم که ائمه میباشند کسی نمیداند.
3) در کافی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که منظور از ام الکتاب امیر المؤمنین علی علیه السّلام و ائمه )
طاهرین بوده و مقصود از متشابهات منافقین و مراد از:
فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ اصحاب و دوستان منافقین میباشند و فرمود راسخون در علم امیر المؤمنین علی علیه السّلام و ائمه طاهرین
علیهم السّلام هستند.
4) در تفسیر عیاشی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت شده که آنحضرت فرمودند رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله افضل )
راسخان در علم قرآن است و بر تأویل و تنزیل آیات قرآنی احاطه دارد و همچنین است اوصیاء او علیهم السّلام. أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 5، ص: 123
5) تفسیر عیاشی مینویسد که از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردند محکم چیست و متشابه کدام است حضرت در پاسخ )
فرمود:
محکم چیزي است که بآن عمل شود و متشابه آن است که بر جاهلش مشتبه گردد.
صفحه 73 از 222
6) در کافی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: )
و الرّاسخون فی العلم من لا یختلف فی علمه.
یعنی راسخ در علم کسی است که در علمش اختلافی دست ندهد.
7) در کتاب عیون از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت شده که فرمود: )
هر کس متشابه قرآن را بمحکم آن رد کند براه راست هدایت شده است سپس فرمود در اخبار ما هم متشابهی مانند متشابه قرآن و
محکمی مانند محکم قرآن است و شما نباید از متشابه بدون مراجعه بمحکم آن پیروي نمائید تا بضلالت و گمراهی بیفتید.
8) تفسیر عیاشی از فضیل بن یسار نقل میکند که وي میگوید بحضرت امام محمّد باقر علیه السّلام عرض کردم آقا روایتی از پیغمبر )
اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل میکنند که فرمود:
هیچ آیهاي در قرآن یافت نمیشود مگر آنکه برایش ظاهري و باطنی است و هیچ حرفی در آن نهاده نشده مگر آنکه برایش حدي
است و هر حدي هم داراي نظرگاهی است مقصود رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله از ظاهر و باطن چیست؟ حضرت فرمود:
ظاهر قرآن تنزیل و باطن قرآن تأویل آن است و از آن مطالبی گذشته و موضوعاتی اصلا مصداق پیدا نکرده است سپس فرمود:
ص: 124
قرآن چون خورشید و ماه سیر و جریانی دارد که در سیر خود به هر فرد از مصادیقش رسد در آن مستقر میشود خداوند متعال
فرموده است: که به تأویل آن جز خود و راسخین در علم کس دیگر دانائی ندارد آري ما آن را میدانیم.
9) تفسیر عیاشی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت میکند که آن حضرت فرمود: اگر بنا شود هر آیهاي که در باره قومی نازل )
شد چون آن طایفه مردند آیه هم از بین برود دیگر از قرآن چیزي باقی نمیماند ولی چنین نیست تا آسمان و زمین بر پا است قرآن
شریف به سیر خود ادامه میدهد و براي هر دسته و قومی آیهاي مخصوصی از خیر و یا شر هست که آنها را تلاوت میکنند.
ص: 125
تجزیه و ترکیب .... ص : 125
1) کلمه من در جمله منه آیات محکمات تبعیضیه و راجع به الکتاب است و دلالت دارد بر اینکه آیات قرآنی بر دو قسم است: )
1) محکمات. )
2) متشابهات چنانکه الفاظ و آخر متشابهات و ما تشابه منه نیز بر این معنی صراحت دارد. )
2) اضافه امّ الکتاب مانند اضافه ام الاطفال لامیه نیست بلکه اضافه آن مانند اضافه نساء القوم و قد ماء الفقهاء بمعنی من میباشد و )
تفسیر المیزان مینویسد:
از مفرد آمدن کلمه ام استفاده میشود که تمام آیات محکمه در میان خود اختلافی ندارند بلکه در افاده معانی با هم متفق میباشند و
گر نه بایستی طبق قاعده هنّ امّهات الکتاب گفته شود.
و لفظ آخر عطف بر آیات است یعنی منه آیات متشابهات ابتغاء الفتنۀ مفعول له و بیان غایت است و ابتغاء تأویله بجاي ان عطف
میباشد.
مرجع ضمیر و ما یعلم تاویله مانند ضمیر ابتغاء تأویله ظاهرا به ما تشابه منه است.
و الرّاسخون فی العلم یا کلام استینافی و ابتدائی است که جمله یقولون خبر آن میباشد یا عطف به اللّه است و جمله یقولون امنّا به
جمله وصفی یا حالی ص: 126
براي الرّاسخون میباشد.
صفحه 74 از 222
3) در جمله انّک انت الوهّاب تعبیر به کلمه ان و کاف خطاب و تقدیم انت و واژه وهاب و تصدیر آن با ال همه صراحت دارند بر )
اینکه وهابیّت منحصر بذات مقدس خداوند است و غیر او اگر احیانا عطائی دارد اولا بلا عوض نیست ثانیا موقت است و دوام ندارد
ثالثا کوچک و حقیر است.
4) در جمله رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ. )
بنا بگفته بعضی از ادباء لام در کلمه لیوم بمعنی فی است یعنی فی یوم لا ریب فیه و جمله انّ اللّه لا یخلف المیعاد مقول قول
راسخین میباشد و رجوع از خطاب به غیبت یکی از محسنات بدیعیه است.
و کلمه میعاد بر وزن مفعال اسم مکان بمعنی وعدهگاه است ولی بعقیده برخی از مفسرین در اینجا بمعنی وعد و اسم مصدر است
یعنی خداوند بوعده خود تخلف نمیکند.
.«1» وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا
__________________________________________________
1) آیه 121 سوره نساء. )
ص: